من کاکتوس هستم

هَـزَلـیــاتِ یِـک عـابِـر پـیـاده

فرشته ای در میدان قیام !!

امروز پس از نشست و برخاست از چندین جلسه ی کاری متوالی، با یکی از دوستان به سمت دیگه ی شهر داشتیم میرفتیم  و در بین صحبت هامون، بحث در مورد نصایح، کرامات و خاطرات شخصی مون با حاج محسن بود!
اینقدر بحث گرم شده بود که یهو به خودمون اومدیم و دیدیم کلی از مسیر رو اشتباه اومدیم و حتی اتفاق جالب تر این بود دیدیم به لحاظ مسافت هم فاصله ی چندانی با حاج محسن نداریم!
حاج محسنه دیگه! شوخی های دوست داشتنی ایشون با بنده متاسفانه مسبوق به سابقه اس!
خلاصه رفتیم که بریم پیش حاجی...

ابتدا باید عرض کنم که حاج محسن یکی از عرفای اهل دل، خوش ذوق، دوست داشتنی، گمنام روی زمین و پر آوازه در آسمانهاست و اتفاقا حضرت ایت الله بهجت(ره) هم توصیه کردند برای رفع گرفتاری ها و مشکلات به ایشون مراجعه کنید.
شغل ظاهری حاج محسن دست فروشی لیف و جوراب و ... در ضلع شمالی میدان قیام هست، اما در عمل اون مکان منبر خیابانی، بنگاه خیریه، مرکز حمایت از افراد بی بضاعت، مرکز رفع گرفتاری های پیچیده ی روزگار و حتی محل مراجعه ی برخی مسئولین ارشد کشور هست!
لازم به ذکر است که ایشون در همون حوالی میدان قیام هم هر هفته هیئت و جلسات اخلاق هم دارن که تجربه اش برای هر کسی می تونه بسیار جالب باشه.
امروز که ما رو طلبید، فرصت رو مقتنم شمردم و برخی سوالاتم رو پرسیدم و جواب های بسیار عالی گرفتم و برخی مشکلاتی که از قبل برام وجود داشت رو هم پیش ایشون حل کردم و در آخر صحبت با اشاره و کنایه، بنده رو نسبت به یکسری مسائل شخصی هوشیار کردند...
دوست بنده هم در مورد صدقه های جمع شده اش در صندوق خانگی موسسه محک (که مدعی جمع آوری پول برای درمان هزینه های بیماران سرطانی هست ولی پول ها رو صرف فعالیت های سیاسی کثیف می کنه) از حاجی سوال پرسید و حاجی هم جواب های جالبی داد!
در آخر بحث دیدم حیف شد که این حرفا رو مستند نکردم و فوری دوربین رو در اوردم و ادامه ی بحث حاجی با دوستم رو ضبط کردم که بد نیست شما هم بخشی از اون رو روزی 5-6 بار ببینید و در افکاری عمیق فرو برید:


دانلود

پس از چندین روز کار فکری سنگین، بعد از ملاقات با ایشون تا مدت ها آرامم و حال خیلی خوبی دارم اما تا همین الان حرف هاشون در مورد مردم شهری که در شمالش نیاوران و فرمانیه و در جنوبش محله هایی فقیر نشین داره، ذهنم رو خیلی درگیر کرده ...


پی نوشت اول: اگر قصد فکر می کنید انسان هستید اما آدم نیستید، برای آدم شدن هرچه زودتر به ایشون مراجعه کنید
پی نوشت دوم: اگر قصد کمک به فقرای واقعی رو دارید، ایشون بهترین و مطمئن ترین بانک اطلاعاتی هستند و می تونن کمکتون کنن.
پی نوشت سوم: اگر نذر و صدقه ای هم دارید (حتی در حد 3-4 هزار تومن) می تونید به حال محسن اعتماد کنید!


فرمایشی گوهر بار از حاجی:

انسان نباید تا به مشکلی بر می خورد گردن جادو وجنبل بیندازه ، بعضی اوقات اخلاق انسان بد می شود و همین باعث گرفتاری می شود و گردن جادو وجنبل می اندازه!
بد اخلاقی در خونه موجب کاهش روزی ،فشار قبر، قیامت آدم گیر می کنه، مردم از آدم دوری می جویند، بی رفیق می شود، اگر هم رفیق پیدا کند رفیق خوبی نیست، مسلما برای عمر نیز بی تاثیر نیست، ادم عبوس چهره اش تغییر می کند.

بهمن ۹۴ ۹ نظر
عمو کاکتوس
این دو سه روز را کجا و چگونه گذراندید؟

پشت میزم، به سختی !


بهمن ۹۴ ۲۳ نظر
عمو کاکتوس
حرف حساب!

بهمن ۹۴ ۱۸ نظر
عمو کاکتوس
نکته ای درباره ی سالار عقیلی
سناریو این بود که از سالار عقیلی دعوت بشه که در انگلیس کنسرت اجرا کنه و در روز اجرای کنسرت به واسطه ی عوامل کنسرت خواهش می شه که یه سر به استدیوی من و تو بزنن و بعد از این قضیه چون فضا سنگین میشه و در داخل جنجال راه می افته، طبیعتا بحث ممنوع الصدایی و ممنوع الکاری راه پیش میاد (و اگر هم پیش نیاد عده ی کثیری معترض می شن) و بعد بهش پیشنهاد میدن و میگن حالا که در ایران فضا برای کار نیست پاشو بیا اینجا بخون ما هم هر شرایطی که لازم باشه فراهم میکنیم.

به همین سادگی خواننده ای که صداش داشت برندی برای انقلاب می شد رو با دستان خودمون به واسطه ی طراحی دشمن نابود می کنیم .


کل زرنگی ما در موارد مشابه این بود که دارین خمسه ی مسیحی رو بیاریم تو فیلم کتاب قانونی که نه به دوست و نه به دشمن میشه نشونش داد، بازی کنه و آخر سر هم چون حزب الله ازش خوب بهره برداری می کنه، اون فضاحت بار میاد ...


بهمن ۹۴ ۱۰ نظر
عمو کاکتوس
یک جمله حرف حساب!

دفاع از شورای نگهبان به سبک اصلاح طلبان مدافع برجام: رهبری به تمام امور تسلط دارند و اگر خطایی در تایید صلاحیت ها وجود داشت، مانع می شدند و تذکر می دادند...

بهمن ۹۴ ۱ نظر
عمو کاکتوس
با ندای یا فاطمه می آیم
در نهم دیماه 88 با ندای حسین حسین آمدیم، وای به آن نهم اسفندی که با ندای یا فاطمه بیاییم ...



پی نوشت اول: دوم اسفند ماه امسال مصادف با آغاز فاطمیه اول است.
پی نوشت دوم: اکبر و اصغر و طوله هایشان غلطی کنند، کاری می کنیم که در کتابهای تاریخ هم نوشته نشود.
پی نوشت سوم: میدونم توله رو با ت می نویسن ! دوس دارم اینطوری بنویسم! شما بشینید فکر کنید و ببنید چرا با ط نوشتم و حرف ه آخر کلمه چه معنی میده!
بهمن ۹۴ ۵ نظر
عمو کاکتوس
دیگر حنای عفتش رنگی ندارد ...
باز هم نزدیک انتخابات شد و عده ای تیشه ی اکبر را برداشته و به ریشه ی اندیشه میزنند و از شدت مسمویت مال حرام ، فتنه استفراغ می کنند ...
بهمن ۹۴ ۴ نظر
عمو کاکتوس
در اواخر آخر الزّمان!

عده ای هنوز گویا انقلاب خسرو را ندیدند که چگونه فرهاد ها را چای شیرین می داد و یا لیلی را که چگونه در پنبه زار جزیره ی مجنون آتشبازی می کرد و نمی دانند در نبرد با استکبار، این سرزمین در همه ی تاریخ سراسر والفجر است.

لابد اینها همان زندانیان سیاسی عقل و خرد و یا شاید محکومان به حصر خانگی و کار اجباری در قلمروی کدخدا و یا نه! شاید آدم برفی های 37 ساله ای، حاصل از آن بهمن سهمگین هستند که شمع آتشکده ی کدخدا شده اند و از گرما و حرارت خود، در نادانی آب می شوند!

در نظری دیگر آنها را عده ای رند فیلسوف رنگ کن دیدم که کالج کبریا را به خود ندیده بودند از پروفسوری، فقط ریش اش را داشتند! عقلشان سرگیجه گرفته بود و استدلالشان درد می کرد و ماهیچه های فطرتشان شل شده بود و فلسفه ی تاریخ را زیر سیبیلی رد می کردند؛

گویا اینها همان نمرود های جهان تفکر بودند که در بزم برجام، با خون مظلومان مست کرده بودند و دست در دست کدخدا با آهنگ خیانت می رقصیدند و دلواپسان را به آتش افکنده و قلب راکتورشان را شکستند و شبانه عصمتش را بر باد دادند.

خلاصه از آن شب به بعد با کدخدای آفت، ما را در ماسه های حقارت تا زانو فرو بردند ولی فراموش کرده اند که این سرزمین دشت شقایق ها و ریگستان ریگی و ریگان است و روزی ماتحتشان به سوزشی دائمی که حاصل خشم صاعقه ی دلهای مظلومان است گرفتار خواهد شد.
این ها همان فتنه گران سال 88 اند که از میدان انقلاب و حُر عبور کرده و نبش جمهوری، سفارت ایران اسلامی را به آتش کشیده و به دنبال تسخیر آن بودند و امروز نیز نقشه ی سرقت کلید خانه ی ملت را کشیده اند؛ طوری کلمات را نشخوار می کنند که انگار همه صندلی های مجلس را چارتر کرده اند و بلیطش را هم به دست مردم داده اند ولی هنوز نفهمیدند که عمری در پیراهن آدمیت، خریت کرده اند و هر وقت که شیطان بارید آنها چتر باز نکردند و اگر خود را به کشتی نوح نرسانند در این دنیا غرق شده و روزی صید آخرت خواهند شد.
همه ی مردم این سرزمین و همه ی مظلومان عالم، مسافران کشتی نوح و عضو سپاه پاسداران فجر صادق هستند که با اذان روح الله برخواسته و نمازشان صبحشان را به علی اقتدا کرده و منتظر خورشید رو به مشرق زمین ایستاده اند و به زودی ندای طلوع خورشید را در جهان سر می دهند می دهند؛

اما عده ای دیگر  همچنان شمعی در آتشکده ی کدخدای بی خدا هستند و با طلوع آفتاب دیگر اثری از نور ظلمت افکن آنها نخواهد بود.



4 بهمن 1394 ساعت 5 و 20 دقیقه صبح

مطلب مرتبط : در اوایل آخر الزّمان

بهمن ۹۴ ۲ نظر
عمو کاکتوس
این گونه ها لایق بوسه هایت نیستند...

چه سرّی هست که هر وقت دلگیر روزگار و بهانه گیر ایامم، در خواب و رویا دعوت به مهمانی ام می کنی؟

من که آمدم جانم به قربانت ولی حالا چرا گونه های این غلام سیاهِ روسیاهِ پاپتی را می بوسی؟

بوسه ی تو مزد کدام کار من است ؟

حقیقتاً بوسه هایت برایم شمد عشق است و از بوسه بگذریم، دستانت...

دستان گرمت چه آرامشی دارد کدخدای من

تو را به تبسم آسمانی لب هایت که آرام دل من است، دعایم کن ...


پی نوشت: رهبر من، کدخدای من.

دی ۹۴ ۱۰ نظر
عمو کاکتوس
سند خیانت هسته ای
جرج سورس میفرماید:
البته من در 14 ژانویه 2005 بعد از سخنرانی جواد ظریف در موسسه جامعه باز1، حدود یک ساعت با او صحبت کرده بودم و دغدغه های خود را در خصوص روابط ایران و امریکا با توجه به پیشینه ای از بی اعتمادی نسبت به برنامه اتمی ایران و نیز تنش های تاریخی ناشی از نقش ایالات متحده در خاورمیانه به ظریف که آن زمان سفیر ایران در سازمان ملل بود، منتقل کرده بودم.


1- این موسسه به مدیریت جرج سورس با فعال کردن مراکز مطالعاتی در کشورهای مختلف و سپس با ارزیابی مخالفان دولت مرکزی و حمایت از مطبوعات و جریانات مخالف دولت، زمینه را برای انقلابی آرام و به شکست کشاندن دولت و یا حکومتها فراهم می‌نماید.

منبع: مرکز اسناد انقلاب اسلامی
دی ۹۴ ۶ نظر
عمو کاکتوس