من کاکتوس هستم

هَـزَلـیــاتِ یِـک عـابِـر پـیـاده

[ثابت] لینک های پیشنهادی
ایستاده در حباب!
از لحظه ی پایان فیلم ایستاده در غبار تا حالا، آرزو دارم محمدحسین مهدویان رو با دستام خفش کنم و جنازه اش رو توی دریاچه ی ارومیه دفن کنم
فقط امیدوارم هوس نکنه سراغ زندگی شهید دیگه ای بره ...

تیر ۹۵ ۰ نظر
عمو کاکتوس
گیلاس!

اگر میدونستید آرامش در سن پنج سالگی زیر آسمون خیلی آبیِ بدون دود، جیک جیک پرنده ها و نسیم ملایم در هوای گرم و نوستالوژی تابش پرتوی خورشید مهربون از لابلای برگ های سبز و گیلاس های قرمز در تابستون یعنی چی، اون وقت آرزو داشتید مثل من قبرتون زیر درخت گیلاس باشه!


پی نوشت: عاشق درخت گیلاسم چون زیر سایه ی اون همیشه آرامش داشتم.


تیر ۹۵ ۱ نظر
عمو کاکتوس
شانس !

بدبختی یعنی اینکه همسایه جدید طبقه ی بالا سرهنگ نیروی انتظامی باشه :(

تیر ۹۵ ۶ نظر
عمو کاکتوس
بازگشت به لانه ی عقاب ها !

سلام !‌

باید دستی به سر و روی اینجا بکشم چون مدتی نبودم و همه چیز رو خاک گرفته!

از همه ی عزیزانی که این مدت کامنت گذاشتن و از نبودن بنده ابراز نگرانی کردن صمیمانه متشکرم.

وقتی کامنت هام رو باز کردم متاسفانه وبلاگ خیلی از دوستان رو تعطیل شده دیدم و اگرچه که بنده مخاطب خاموش خیلی از وبلاگ ها بودم و زیاد جایی کامنت نمیذاشتم از تعطیل شدن این وبلاگ ها ناراحت شدم و امیدوارم که حداقل راهی برای ارتباط باقی بذارن یا حداقل گاهی به اینجا سر بزنن.

این شبها و روزها عمو کاکتوس خیلی نیازمند دعای شما عزیزان هست. لطفا فراموشش نکنید .


یا علی .



خرداد ۹۵ ۳ نظر
عمو کاکتوس
بوی گند برجام


در آمد گند برجام، ای بی شرف برقص آ

کی باشد آن زمانی گوید مرا فلانی

کای بی‌خبر فنا شو ای باخبر به رقص آ

ای گاو نر برقص آ 

جان حسن برقص آ

...



-------------------------------

پی نوشت اول: چند روزی نبودم انشاالله در اسرع وقت به کامنت ها پاسخ میدم.

پی نوشت دوم: طبق اعتراف رئیس بانک مرکزی، برجام = آفتاب لب بوم ... !

پی نوشت سوم: شعر فوق رو با سبک «آمد بهار جان ها» ی محسن چاوشی اسگل بخونید

فروردين ۹۵ ۰ نظر
عمو کاکتوس
دائم الدرد!

من از آن روز که آزاد شدم، دربندم ...!

فروردين ۹۵ ۳ نظر
عمو کاکتوس
بولدوزر!

آدمی هستم، در راهی که انتخاب می کنم و تصمیمی که میگیرم هر کسی با هر جایگاهی مقابلم بایسته از روش رد میشم !
در اوج بحران سال 88، در جلسه ای پیرامون یک موضوع مهم و مرتبط با اتفاقات اون ایام، طرحی رو ارائه دادم که با مخالفت یک جلبک بسیار با نفوذ روبرو شد و به دلیل این مخالفت، طرح در اون مجموعه انجام نشد ولی نهایتا در دو هفته بعد از جلسه همون طرح رو در جای دیگری استارت زدم و نتایج فوق العاده ای هم حاصل شد و به بنده هم لقب ساختار شکن دادند :)

بگذریم...

از جلبکه براتون بگم که بعد از اون جلسه تا به امروز یقه اش رو ول نکردم!
در همه جای این کشور بی اعتبارش کردم، درد سر ها و مشکلات متعدد زیادی در مسائل مختلف براش درست کردم، چند ماه پیش برادرش رو درگیر گونی و صندوق عقب پژو و اوین کردم، محدودیت هایی بسیار بیشتر از میر حسین موسوی و کروبی براش ایجاد کردم طوری که درحال حاضر بجز تبدیل اکسیژن به دی اکسید کربن خاصیت دیگه ای نداره .

اینو گفتم تا اونهایی که باید حساب دستشون بیاد، بیاد و امیدوارم که لازم نباشه این روزا با برخی افراد، برخورد های مشابهی داشته باشم، چون متاسفانه اگر یقیه کسی رو بگیرم معلوم نیست که چه زمانی ول کنم !



پی نوشت: شماها راحت باشین، این پست مخاطب خاص دارد.

فروردين ۹۵ ۱۲ نظر
عمو کاکتوس
مدرک پزشکی بهتر است یا کله پاچه؟!

حدود ساعت 3 صبح بود که برای انجام کارهای عقب افتاده از خواب بیدار شدم؛ رفتم و آبی به دست و صورتم زدم .

وقتی خودم رو توی آیینه دیدم، کمی چهره ام به طور غیر طبیعی قرمز بود خلاصه بیخیال شدم و چایی رو گذاشتم و کمی به کارهام رسیدگی کردم .

بعد از حدود 2 ساعت دوباره توی آیینه خودم رو دیدم و وحشت کردم !

چهره ام طوری قرمز شده بود که انگار کسی گلوی من رو گرفته و داره خفم میکنه !

یه کمی فکر کردم که دلیلش چیه؟

2 تا فرضیه برام ایجاد شد !

1- فشار خون

2- هنگ کردن سیستم گوارشی


گفتم اگر فشار خون باشه چای ترش باید اثری ایجاد کنه و خلاصه یکی دو فنجون چای ترش زدم اما جواب نداد !

بر خلاف مواضع و اعتقاداتم نسبت به علوم پزشکی دانشگاهی، گفتم برم بیمارستان تا یکی فشارم رو بگیره و خلاصه شال و کلاه کردم 6 صبح رفتم یکی از بیمارستان های سطح شهر و خلاصه نشستم روبروی پزشک اورژانس !

- مشکلت چیه؟

+ چهره ام از ساعت 3 تاحالا به طور غیر طبیعی قرمزه

- تب نداری؟

+ نمی دونم! دست بزن ببین دارم یا نه ! (دست نزد!)

- بذار فشارت رو بگیرم


بعد از اینکه فشارم رو گرفت:

- فشارت طبیعیه ، برات دو تا آمپول و یه قرص نوشتم اینا رو تهیه کن و استفاده کن، بهتر میشی !

+ چه دارو هایی نوشتید؟

- آمپول ها پنیسیلین و دگزامتازون هستند و قرص هم آزیترومایسین !


خون جلوی چشمامو گرفت در حدی که میخواستم بزنم پشت میز بُکشمش !

بلند شدم و بیمارستان رو گذاشتم روی سرم و گفتم گوسفند! تو از فشار خون طبیعی من چی فهمیدی که این آشغالا رو تجویز کردی؟ خاک بر سر اون مملکتی که برای تحصیل تو هزینه کرد و خاک بر سر تویی که 10 سال عمرت رو گذاشتی تا این آشغالا رو تحویل من بدی!

بعد که داشتم میرفتم بیرون نگهبان بیمارستان اومد گفت چه خبره؟!

منم آدم حسابش نکردم و زدم بیرون و بعد رفتم سراغ فرضیه ی دوم! یعنی هنگ کردن معده !

ذهنم نا خودآگاه رفت به سمت روغن کاری معده و ناگهان یاد چربی کله پاچه افتادم و بعد خواص دیگه ی اون !

تسبیح رو در اوردم و استخاره زدم ! خوب اومد! رفتم کله پزی!

قبلا هم از عارفی شنیده بودم که اگر هر قسمتی از بدن مشکل پیدا کرد برید همون قسمت گوسفند رو تهیه کنید و 7 تا حمد بخونید و بخورید! خوب میشید!

ما هم رفتیم آب مغز و گوشت صورت رو به ضمیمه ی 7 تا حمد زدیم به بدن و 15 دقیقه بعد که رسیدم منزل کاملا چهره ام طبیعی بود ... :)


نکته ی اخلاقی: من اعتقادی به علم پزشکی دانشگاهی نداشتم و ندارم و نخواهم داشت.  سعی کنید شما هم نداشته باشید چون عمر و سلامتی تون رو به حراج میذارید و بدونید که دوای شما در غذای شماست و شفای شما دست خدا و ائمه .

اسفند ۹۴ ۱۵ نظر
عمو کاکتوس
پلیس؟ بستنی بلیس !

اسفند ۹۴ ۲۱ نظر
عمو کاکتوس